بعید است کسی از پیامدهای آفرود بازی غیر اصولی بیخبر باشد. گاهی شاهد این هستیم که این افراد تا زیر درخت محل اتراق خود هم با ماشینهای معروف به دو دیفرانسیل میروند و همین حرکت با این خودروهای سنگین در مسیرهای طبیعت گردی خارج از عرف، موجب از بین رفت طبیعت منطقه و عدم رشد دوباره گیاهان میشود.»
لطفا این مدل طبیعتگردی را تعطیل کنید!
به گزارش آیزندگی، در آستانه تابستان و گرم تر شدن هوا شاهد آغاز موج تازه ای از مسافرت افراد به اقصی نقاط کشور به ویژه مناطق خوش آب و هوا و شمالی هستیم. بدون شک قدم زدن در کنار ساحل دریا، پیاده روی در میانه جنگلی انبوه و سرسبز یا کوهپیمایی در خنکای منطقهای کوهستانی هوش از سر هر گردشگری میبرد. این میان تجربه ثابت کرده است که هرچه مقصد گردشگری خاص تر و بکرتر باشد، موفقیت تورها در جذب گردشگر بالاتر است. بدون شک نگاهی به شبکه های اجتماعی تورهای گردشگری و تماشای عکس و فیلم های حرفهای شان از مناطق مقصد، گواه این ادعا خواهد بود.
به نقل از ایرنا، اما سوال اینجا است که چند نفر از گردشگران با هدف شناخت طبیعت و گره زدن روحشان به روح طبیعت عازم مناطق گردشگری میشوند؟ چند تور طبیعت گردی به صورت تخصصی و حرفهای و با شناخت مناطق گردشگری و طبیعت گردی، گونههای گیاهی و جانوری و استفاده درست از دامان طبیعت اقدام به راه اندازی تور میکنند؟ چند تور گردشگری از فعالان حوزه گردشگری و طبیعت گردی دعوت کرده تا افراد را با مقاصد هدف آشنا کنند؟
به نظر می رسد در دست داشتن یک مجوزگردشگری از وزارت مربوطه، هماهنگی با یک اتوبوس وی آی پی و ارائه چند وعده غذایی درست و درمان و شب نشینی دور آتش و کباب بازی برای راه اندازی یک تور گردشگری و طبیعت گردی کافی باشد. در این میان برخی از تورها هم برای اینکه هیجان کار را بالا ببرند اقدام به راهاندازی گروههای آفرودی کردهاند تا با سر و شکلی متفاوت خود را از دیگر رقبای شان متمایز کنند.
البته برخی از گروه های گردشگری و طبیعت گرد هم هستند که با آگاهی کامل به مقاصد گردشگری و آشنایی افراد با زیست بوم منطقه اقدام به طبیعت گردی میکنند تا در کنار ایجاد فضایی شاد و فرح بخش، گردشگران را با حساسیت مناطق گردشگری و اهمیت حفظ طبیعت آشنا کرده و از طرفی آنها را با طبیعت آشتی دهند. این درحالی است که ماحصل گردشگری آنها در طبیعت با اتفاقی زیبا رقم میخورد. مثل جمعآوری زباله از دل طبیعت که میتواند تبدیل به فرهنگ در میان گردشگران شود.در واقع این مقدمه چینی به این معنا نیست که دور مقاصد گردشگری و طبیعت گردی را خط قرمز بکشیم. منظور این است که تورها باید با آگاهی به مقاصد گردشگری، نحوه درست طبیعت گردی و گذراندن آموزشهای تخصصی در این زمینه، شناخت منطقه و جلوگیری از هرگونه آسیب و ضرری به طبیعت اقدام به گشت و گذار در این مناطق و لذت بردن از طبیعت کنند.
طبیعتگردی تیغ دو لبه است
«طبیعت گردی یا گردشگری در طبیعت به عنوان یکی از نیازهای انسان می تواند مشابه یک تیغ دو لبه عمل کند». حنیف رضا گلزار فعال محیط زیست با بیان این جملات ادامه می دهد: «از یک سو ورود انسان به طبیعت می تواند مقدمه ای برای شناخت بیشتر از اجزای طبیعت و در نتیجه ایجاد مسئولیت بیشتر در افراد برای حفظ و حراست از طبیعت را زمینه سازی کند و از طرف دیگر می تواند موجب آسیب به اجزا و ارکان طبیعت شود».اما آن چیزی که در سال های گذشته در کشور تحت عنوان «گردشگری» رایج شده تصوری اشتباهی را ایجاد کرده است.«برای مثال عده ای تصور می کنند این بخش پتانسیل این را دارد که به راحتی قابل جایگزین شدن با درآمدهای نفتی شود و بخشی از اشتغال زایی کشور را به دوش بکشد اما این در حالی است عدم حرفه ای بودن تورها موجب آسیب زدن به میراث طبیعی و تاریخی کشورمان شده است».
به گفته این فعال محیط زیست متاسفانه در این بخش هم، صرفا با سردادن شعار و سطحی نگری مساله را پیش برده ایم بدون آنکه برنامه مشخص یا سرمایه گذاری لازم را در این زمینه انجام داده باشیم. «اگر نگاهی به بخش گردشگری تاریخی و باستانی بیندازیم و بررسی کنیم به راحتی خواهیم دید که وضعیت به چگونه است. این در حالی است که گردشگران خارجی به دلایل مختلف چند سالی است که کمتر وارد کشور می شود، بنابراین بخش عمده ای از بازدیدهای انجام شده از سایت موزه ها و محوطه های تاریخی باستانی کشور به اصطلاح به “گردشگر داخلی” آن هم هم به رها شده ترین وجه ممکن اختصاص یافته است».
گلزار با اشاره به تجربه شخصی خود در حال بازدید از تالار اصلی کاخ عالی قاپو گفت: «حین بازدید متوجه شدم پدری کودک خود را با دوچرخه وارد محوطه کرده تا در آن مجموعه تاریخی دوچرخه سواری کند. آن هم بدون هیچ محدودیت و ممانعتی. حتی ماموری که بلیت پنج هزار تومانی را به آن پدر فروخته بود هم از ورود دوچرخه به مجموعه تاریخی عالی قاپو جلوگیری نکرد. خاطرم هست همان تعداد اندک گردشگر خارجی که در این محوطه تاریخی حضور داشتند آنچنان با تعجب و افسوس نظاره گر این صحنه بودند و از این فضاحت فرهنگی عکس می گرفتند که انسان احساس حقارت و سرشکستگی می کرد».
این فعال محیط زیست ادامه می دهد: یا در پنج روزی که از بناهای تاریخی اصفهان بازدید داشتم جز درمرحله خرید بلیت در هیچ جای دیگری حتی یک مامور وزارت میراث فرهنگی را ندیدم، راهنما که دیگر جای خود را دارد. بی شک این وضعیتی که از شرایط نگهداری ابنیه تاریخی اصفهان دیدم قابل تعمیم به کل کشور است. این وضعیت گردشگری تاریخی ما است و شما ببینید بخش گردشگری طبیعی چقدر وضعیت اسف بارتری دارد؟ با یک بررسی می شود به راحتی متوجه شد که چند تور یا گروه به صورت تخصص در حوزه گردشگری در ایران فعالیت دارند؟ اغلب این گروه ها هیچ آموزشی ندیده و نظارتی هم در این بخش وجود ندارد».
تورهایی که فقط به فکر سود خود هستند
با نگاهی اجمالی می توان به ای نتیجه رسید که تورها صرفا بلیط می فروشند و عده ای را تحت عنوان گردشگر وارد مناطق طبیعی می کنند. این درحالی است که عرصه های طبیعی هم در کشور رها شده و سامان متولی چندان نظارتی روی این بخش ندارد.
این فعال محیط زیست با بیان خاطرهای دیگر از جنگل ابر ادامه داد: یادم هست چند سال پیش که “جنگل ابر” تازه شناخته شده بود، در روزهای تعطیلی تابستان میزبان بیش از پنج هزار نفر گردشگر تنها از تهران بود. همین تعداد هم از شهرهای اطراف به جنگل ابر سرازیر می شدند. وضعیت به گونه ای شد که در روستای ابر و روستاهای اطراف حتی نان برای خوردن مردم پیدا نمی شد. خوب من نمی دانم آیا می شود اسم این اتفاق را گردشگری گذاشت؟ ».
حنیف رضا گلزار ادامه میدهد: «این بیشتر هجوم و حمله به طبیعت است. شما ببینید این جمعیت ده هزار نفری که به جنگل تازه بیدار شده از خواب زمستانی یورش برده اند چقدر پاکوب ایجاد می کنند و چقدر پوشش گیاهی نورسته را زیر پا له می کنند. ببینید چقدر برای دم کردن چای و گرم کردن غذا باید آتش روشن شود و سوال این است که چوب و هیزم آن از کجا باید تامین شود؟ مهم تر از همه محاسبه کنید چه حجم عظیمی زباله و پسماند تولید که متاسفانه اغلب در جنگل رها می شود. آلودگی های صوتی و سلب آرامش و امنیت قلمرو حیوانات و جانوران منطقه هم که جای خود را دارد.
بدون شک هر فردی که ذره ای حس وابستگی و علاقه مندی به طبیعت و میراث فرهنگی و گردشگری کشور داشته باشد می تواند شاهد این مشکلات در مقاصد گردشگری باشد. از ریختن زباله در طبیعت گرفته تا حک و ایجاد یادگاری روی میراث فرهنگی کشور، قدم زدن و عکس گرفتن در مناطق ممنوعه، شکستن شاخه درختان، ایجاد منقل طبیعی برای برپایی آتش در جای جای فضاهای سبز و جنگلی یا کوهستانی یا پخش موسیقی با صدای بلند در طبیعت که منجر به ترسیدن جانوران منطقه و مزاحمت برای آنها می شود و… تنها بخشی از حرفه ای نبودن گردشگران و تورهای طبیعت گردی و عدم آموزش و آگاهی آنها را نشان می دهد.
آفرودبازی غیرحرفه ای مخاطره جدی در عرصه های طبیعی
آفرودسواران را با تعقیب رد لاستیک های پهن ماشین هایشان بر روی زمین می توان پیدا کرد. ماشین های در اصطلاح دو دیفرانسیل که لذت رانندگی را در مسیرهایی غیر از مسیرهای عادی دو چندان می کنند. حالا تصور کنید قطاری از آفرودسواران تصمیم می گیرند با ماشین های سرسخت خود دل به طبیعت زده و در مسیرهایی حرکت کنند که برای خیلی از افراد دیگر آرزو است. آنها به راحتی و با تصور اینکه ما می توانیم و ماشین مان هم “آخ” نمیگوید وارد مراتع، مزارع، رودخانه ها، باتلاق، تپه های ماسه ای و سواحل یا مناطق کوهستانی و… می شوند. این در حالی است که خیلی از این گروه ها ناآگاهانه و بی توجه به آسیبی که به زیست بوم منطقه می زنند تنها از مسیر و رانندگی شان با ماشین سرسخت خود لذت می برند.
گلزار با بیان اینکه امروزه “آفرود بازی” به یک مخاطره جدی در عرصه های طبیعی کشور تبدیل شده ادامه می دهد: بعید است کسی از پیامدهای آفرود بازی غیر اصولی بی خبر باشد. گاهی شاهد این هستیم که این افراد تا زیر درخت محل اتراق خود هم با ماشین می روند و همین حرکت با ماشین های سنگین در مسیرهای طبیعت گردی خارج از عرف، موجب از بین رفت طبیعت منطقه و عدم رشد دوباره گیاهان می شود».
ضرورت احترام و حفظ آرامش بومیان مناطق گردشگری
به گفته این فعال محیط زیست پیامدهای این شیوه افسارگسیخه گردشگری طبیعی تنها به آسیب زدن به اجزای طبیعت محدود نمی شود. بارها اتفاق افتاده که بین “گردشگر نماها” و “جوامع محلی و بومی مناطق” به دلیل عدم رعایت موازین و شئونات فرهنگی و اجتماعی درگیری و دلخوری ایجاد می شود.«گرفتاری این است که بیشتر افرادی که خود را “گردشگر” می پندارند تصور می کنند چون برای سفر خود به مدیریت تورهزینه پرداخت کرده اند، مالک عرصه یا منطقه هدف بازدید شده اند. نگاه از بالا به پایین به جامعه بومی و فرهنگ میزبان، عدم رعایت پوشش و رفتار و گفتار مناسب با عرف منطقه هدف گردشگری، بیشترین عامل ایجاد کننده این برخوردها و درگیری ها است».
حتی در مقایسه با نمونه های خارجی هم متوجه می شویم گردشگران برای حضور در میان جوامع خاص سعی می کنند طوری رفتار کنند که موجب ایجاد آزار بومینان آن منطقه نشوند. این درحالی است که درمواقعی شاهد این هستیم که گردشگران نوع گویش یا لهجه یا حتی نوع لباس پوشیدن افراد محلی را مورد تمسخر و سرگرمی قرار می دهند. همه این موارد نتیجه ای جز ایجاد دلخوری و عدم رضایت بومیان منطقه از حضور گردشگران ندارد و خیلی از آنها ترجیح می دهند به واسطه گردشگری منطقه شان رونق نگیرد اما آرامش شان را از دست ندهند.
طبیعتگردی نامناسب آفت طبیعت است
به نظر می رسد با پیش رفتن این رویه، گردشگری طبیعی نامناسب تبدیل به یک آفت مهلک برای عرصه های طبیعی کشور شود. «در بسیاری موارد دیده می شود که به بهانه ایجاد اقامتگاه های گردشگری یا مثلا برای ساخت مراکز خدماتی بخش هایی از طبیعت را نابود می کنند تا مثلا یک واحد قلیان سرا در داخل جنگل بسازند. به تازگی هم تب ساخت تله کابین در جنگل های شمال با شعار گردشگری بالا گرفته است. از جنگل های علی آباد کتول که در میراث جهانی یونسکو ثبت شده تا جنگل ناهارخوران، الیمستان و … به عنوان نقاط هدف گردشگری برای ساخت تله کابین تعریف شده است». گلزار با بیان این موضوعات ادامه داد: ایجاد تله کابین مترادف با ساخت جاده های جدید در شیب های جنگلی است که آسیب های بسیاری را به منابع خاک و پوشش گیاهی وارد می کند. باید دکل های فشار قوی برق و پایه های فلزی مرتفع تله کابین را حمل و در داخل جنگل نصب کرد یا در بالادست جنگل ایستگاه ساخت که همه اینها به نام گردشگری می تواند بسیار زیان بار باشد.
این فعال محیط زیست تاکید می کند: «این برداشت ها به این معنا نیست که باید دور جنگل ها و عرصه های طبیعی را سیم خاردار کشید یا مانع از ورود مردم به طبیعت شد. مساله این است که باید فرهنگ عمومی را در خصوص طبیعت ارتقا داد و تا زمانی که مسائل فرهنگی و ایجاد مسولیت پذیری در اقشار جامعه را تضمین نکردیم، دست کم نباید به شعار گردشگری طبیعی دامن بزنیم و آن را تبلیغ کنیم. باید در این بخش بستر سازی انجام شود و سازمان های متولی صیانت از محیط زیست و منابع طبیعی با هماهنگی وزارت گردشگری به ایجاد تورهای تخصصی گردشگری طبیعی مبادرت کنند.این که هر شخصی بگوید من لیدر طبیعت گردی هستم نتیجه اش می شود اینکه امروز شاهد آن هستیم.»
الزام آموزش دادن تخصصی به لیدرها
آموزش بر پایه شناخت و آگاهی از مناطق گردشگری به لیدر تورها می تواند بخشی از مشکلات در این بخش را کاهش دهد. چراکه لیدرها می توانند این آموزش ها را به گردشگران ارائه دهند. از طرفی تعیین بازه زمانی مشخص جهت بازدید از عرصه های طبیعی و برای تعداد گردشگری مشخص و جلوگیری از ورود مازاد بر ظرفیت افراد به عرصه های طبیعی می تواند از آسیب زدن به مناطق گردشگری جلوگیری کند. «حتی باید از ورود وسایل نقلیه شخصی به داخل بسیاری از عرصه های طبیعی جلوگیری شود. شما ببینید یک یا چند خانواده که برای مثال می خواهند یک روز در جنگل وقت صرف کنند، خودروهای خود را تا زیر درختی که می خواهند زیر سایه اش اتراق کنند می برند. خوب این موجب فشردگی و کوبیدگی خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی می شود. من بارها با چشم خود دیده ام که روی ریشه بیرون آمده از خاک یک درخت جنگلی کهنسال آتش روشن و از ریشه درخت به عنوان نگهدارنده سیخ کباب استفاده کرده اند».
گردشگری نامتوازن و عدم زادآوری در جنگل ها
به گفته گلزار در حال حاضر در بسیاری از کشور های اروپایی ورود با پای پیاده هم به بخش های خاصی از جنگل ها بدون دریافت مجوز دولتی ممنوع است. این مجوز ها را هم به هر کسی نمی دهند. معمولا برای کارهای تحقیقاتی چنین مجوزهایی صادر می شود. ورود خودرو همه جا آزاد نیست یا مثلا روشن کردن آتش در جنگل های تفرجگاهی هم جزو خطوط قرمز جدی به حساب می آید. این استانداردهای سخت گیرانه و البته لازم را مقایسه کنید با مثلا جنگل گردی ما ایرانی ها.
شما آزادید در هر زمان که اراده کردید با هر وسیله نقلیه ای از موتورسیکلت و خودرو سواری تا تراکتور و کامیون و ماشین های آفرود به هر نقطه از جنگل یا طبیعت وارد شوید. شما آزادید درختان را قطع کنید تا با چوب آن روی خاک جنگل آتش روشن کنید و تازه پس از اتمام گردش خود، آتش را به امان خدا رها و منطقه را ترک کنید. «در بحث مدیریت زباله و پسماند تولیدی هم که وضعیت مشخص است و در بسیاری موارد شاهد این هستیم در دل طبیعت تلی از زباله به جا مانده است. همه اینها به خاطر نبود نظارت و مهم تر از آن عدم شناخت دقیق و درست از اهمیت و کارکرد و جایگاه جنگل و عرصه های طبیعی هم از سوی مردم و هم از سوی مسولین است. حتی وضعیت مدیریت و نظارت در پارک های جنگلی و طبیعی هم به همین گونه است.».
بخش های گسترده ای از خاک جنگل های ناهارخوران و پارک های جنگلی قرق و سی سنگان و نور و … به خاطر همین گردشگری نامتوازن آنقدر کوبیده شده که هیچ نهالی دیگر در آن سبز نمی شود. در حالیکه لازم است این مناطق حساس به شکل دوره ای قرق و آزاد شوند تا بحث زادآوری طبیعی گونه های گیاهی متوقف نشود ولی چون اهمیت موضوع درک نشده و برنامه ای وجود ندارد می بینیم که عرصه طبیعی به امان خدا رها شده است.
نابودی طبیعت زیر چتر توسعه و بهرهبرداری
این فعال محیط زیست با تاکید بر اینکه این شیوه ی گردشگری طبیعی یا حتا طبیعت گردی نیست ادامه میدهد: «طبیعت گردی که موجب انس و نزدیکی و شناخت بیشتر انسان با طبیعت نشود، نه تنها فایده ای ندارد بلکه بسیار مضر و آسیب رسان هم خواهد بود. طبیعت کشور ما به دلیل تغییرات شرایط اقلیم، خشکسالی و دست اندازی های گسترده و محاسبه نشده با شعار توسعه و بهره برداری یا مثلا بواسطه حضور دام مازاد بیش از توان ظرفیت بازسازی خود، دچار آسیب شده و بسیاری از این آسیب ها برگشت ناپذیر است. یعنی دیگر امیدی به اصلاح و احیا طبیعی عرصه آسیب دیده نیست. حالا با این وضعیت به تازگی هم شعار گردشگری طبیعی با این کیفیتی که میبینیم و بدون ایجاد زیرساخت های لازم موج جدیدی از آسیب و خسران را به منابع طبیعی وارد می کند که اگر مدیریت نشود ضریب آسیب پذیری عرصه های طبیعی را به شدت افزایش خواهد داد.»