به گزارش آیزندگی، اختلالات غذا خوردن جزو مشکلاتی که می تواند هر فردی را در هر سنی مبتلا سازد ولی میزان شیوع آن ها در میان جوانان به خصوص دختران بیشتر است. می توان گفت که اکثر دختران درگیر رژیم های بسیار سخت گیرانه لاغری هستند و این خود عاملی شده تا آنان مستعد ابتلا به اختلالات غذا خوردن گردند.
بی اشتهایی روانی
بی اشتهایی روانی با اختلال عمیق تصویر تن و پافشاری بر لاغری تا حد گرسنگی کشیدن مشخص است. فرضیه های وجود آشفتگی روانشناختی زمینه ای در زن های جوان مشتمل است بر تعارض های مربوط به انتقال از مرحله دختر بودن به زن بودن…
مشخصه های بی اشتهایی روانی
مشخصه های اصلی بی اشتهایی روانی عبارتند از: اجتناب از رسیدن به وزن بدنی مناسب با بلوغ و تحریف تصویر بدن. در این اختلال بیمار از افزایش وزن و چاق شدن می ترسد و از خوردن غذاهای انرژی زا بویژه چربی و کربوهیدراتها اجتناب می کند و سعی می کند از طریق گرسنگی کشیدن، استفراغ عمدی، تمرین یا ورزش بیش از اندازه و خوردن ملین ها، ادرار آورها و قرص های لاغری از وزن خود بکاهد. تحریف تصویر بدن بویژه مربوط به کفل، رانها، سینه و کمر است. میزان تحریف تصویر بدن ممکن است با افزایش وزن کاهش یابد. بسیاری از مشخصه های جسمانی مانند یبوست و حساسیت به سرما، علائم ثانویه بر گرسنگی کشیدن هستند و در ۲۰ درصد موارد فقدان قاعدگی پیش از کاهش وزن روی می دهد. این بیماران با وجود لاغر بودن اغلب فعالیت خیلی زیاد دارند.
میزان شیوع اختلال بی اشتهایی روانی
این بیماری بین ۱۰ تا ۳۰ سالگی شروع می شود. پس از ۱۳ سالگی میزان شیوع بیماری بالا می رود و اوج شیوع در سنین ۱۷ و ۱۸ سالگی است. حدود ۸۵ درصد بیماران مبتلا به بی اشتهایی روانی بین ۱۳ تا ۲۰ سالگی مبتلا می شوند. بعضی از بیماران مبتلا، قبل از ۱۰ سالگی خاصه خور بوده اند یا مسائل هاضمه ای زیادی داشته اند. ین اختلال در زنان بیشتر از مردان است.پوست این بیماران خشک است و ممکن است کرک داشته باشد. صفات ثانوی جنسی نیز دیده می شود پایین بودن دمای بدن، پایین بودن فشار خون و کندکاری قلب نیز ممکن است در فرد وجود داشته باشد. کمبود استروژن باعث پوکی استخوان و شکستگی استخوان ها و افزایش کلسترول خون می شود.
۹۵ درصد از افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی مؤنث و معمولاً در سنین نوجوانی و جوانی هستند ولی این اختلال ممکن است در دختران پیش از سن بلوغ نیز روی دهد. میزان شیوع آن در مشاغلی که وزن و شکل بدن مهم است برای مثال در میان مانکن ها و ژیمناستیک کاران بیشتر است. دختران دبیرستانی عمده ترین گروهی هستند که در معرض خطر بالای ابتلا قرار دارند.
درمان بی اشتهایی روانی
مؤلفه های اصلی درمان عبارتند از بازیابی وزن بدن و روان درمانی. در بیشتر موارد بیمار تمایلی به بیمارستان رفتن ندارد به همین دلیل نخستین هدف برقراری رابطه درمانی است. گاهی بستری کردن ضرورت پیدا می کند. بویژه در مورد کسانی که وزنشان کمتر از ۳۸ کیلوگرم است (البته با توجه به قد و مرحله بلوغ). باید به بیمار اطمینان داده شود که در جریان درمان چاق نخواهد شد. بیمار باید در هر هفته ۵/۱ کیلوگرم افزایش وزن داشته باشد. بنابراین با خوردن روزی ۳ تا ۵ کالری در روز به این میزان افزایش وزن خواهد رسید. در موارد شدید کاهش وزن که احتمال مرگ بیمار وجود دارد یا بیمار از انجام اقدامات درمانی خودداری می کند تنها روش درمانی مناسب تغذیه درون وریدی یا معده ای است. برای بیمارانی که بستری می شوند، پس از بستری کردن، می توان افزایش وزن را به وسیله پاداشهای مشروط به خوردن ایجاد کرد. این امتیازها شامل تلفن زدن، غذا خوردن تحت نظارت کمتر، رفتن به مرخصی و غیره می باشد. در مورد بیماران مبتلا به بی اشتهایی روانی باید بدانیم روان درمانی نتیجه بهتری نسبت به دارو درمانی دارد. البته داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای اشتها و وزن را افزایش می دهد و افسردگی همراه با این اختلال را درمان می کنند. شواهدی نیز وجود دارد که الکتروشوک (ECT) در بعضی از موارد بی اشتهایی روانی و افسردگی مفید است. سیر بی اشتهایی روانی بسیار متغیر است، از بهبود کامل بدون درمان گرفته تا بهبود با انواع درمان ها. در کسانی که وزن کافی خود را بدست آورده اند اشتغال ذهنی با غذا و وزن بدن ادامه می یابد. روابط اجتماعی آنان معمولاً ضعیف است. مطالعات معیار مرگ و میر را بین ۵ تا ۱۸ درصد گزارش کرده اند. در ۱۵ درصد موارد با وجود افزایش وزن، قاعدگی دوباره برقرار نمی شود. پس از درمان تقریباً ۷۵ درصد این بیماران به وزنی متعادل خواهند رسید گرچه بعضی از آنها عادات غذایی نابهنجار دارند. حدود ۵۰ درصد آنها ممکن است دچار پرخوری شوند، ۲۰ درصد به نوع مزمن بی اشتهایی مبتلا هستند و دست کم ۵ درصد از این بیماران می میرند که در بیشتر موارد علت آن خودکشی ذکر شده است.
پراشتهایی روانی
پراشتهایی روانی که شایعتر از بی اشتهایی روانی است به صورت دوره های مکرر مصرف زیاد غذا ظاهر می شود. ناراحتی جسمی مثل دل درد و تهوع دوره پرخوری را قطع می کند و پس از آن احساس گناه، افسردگی یا نفرت از خود در شخص بوجود می آید. فرد برای جلوگیری از افزایش وزن رفتارهای جبرانی مثل استفراغ عمدی، استفاده از مسهل، روزه گرفتن یا ورزش مفرط دارد. مبتلایان به پرخوری خود را معمولاً براساس شکل و وزن بدن ارزیابی می کنند.
میزان شیوع اختلال پراشتهایی روانی
شیوع این اختلال در زنان شایع تر از مردان است و بین ۱ تا ۳ درصد در زنان جوان است. شروع این اختلال در دوره نوجوانی دیرتر از شروع بی اشتهایی روانی است و آغاز آن معمولاً بین سنین ۱۸ تا ۲۱ سالگی است. علائم گاه به گاه پرخوری روانی و سپس اقدام به پاک سازی از طریق استفراغ و… در حدود ۴۰ درصد دختران دانشجو گزارش شده است. بعضی بر این عقیده اند که این اختلال نیز مانند بی اشتهایی روانی با طبقه اجتماعی بالا و فرهنگ غربی رابطه داشته باشد ولی شواهد دیگری حاکی از افزایش شیوع آن در طبقه های اجتماعی پایین و اقلیت های قومی است.
مشخصه های پراشتهایی روانی
در این اختلال همانند بی اشتهایی بیمار درباره وزن و شکل بدن خود نگرانی افراطی دارد. ویژگی های اساسی پراشتهایی روانی دوره های عودکننده پرخوری است، علاوه بر این احساس عدم کنترل غذا خوردن در ضمن این مراحل، استفراغ عمدی، استفاده از مسهل، رژیم غذایی با محدودیت شدید، ناشتا ماندن، یا ورزش سنگین برای جلوگیری از چاقی، و نگرانی دائم در مورد وزن و شکل بدن پرخوری معمولی حدوداً یکسال قبل از اقدام به استفراغ شروع می شود. افراط در خوردن ممکن است در اثر ناراحتی یا گرسنگی ظاهر شود و حالتی اجباری و وسواسی دارد. غذا اغلب در مقادیر زیاد خورده می شود که به نفخ کردن، احساس گناه و ناراحتی منجر می شود که با استفراغ آرام می شود.اکثر این بیماران وزنی طبیعی دارند هر چند ممکن است بعضی از آنها چاقتر یا لاغرتر از حد طبیعی باشند. این بیماران نگران شکل بدن خود هستند و در مورد اینکه در نظر دیگران چگونه اند می اندیشند و بسیار برایشان مهم است. مبتلایان به پاکسازی پراشتهایی روانی در معرض خطراتی چون پارگی معده و مری در اثر استفراغ مکرر، فرسایش مینای دندان، تورم غدد بناگوش و بالا آوردن خون هستند. از دست دادن وزن بدن نیز از جمله پیامدهای این اختلال است. فقدان قاعدگی یا قاعدگی های نامنظم ممکن است حتی در شرایط کم وزنی نیز روی دهد.
ویژگی های روانشناختی همراه این اختلال عبارتند از:
خلق افسرده، عزت نفس پایین، خواب ناکافی و خیال پردازی درباره خودکشی، سایر رفتارهای تکامنشی مانند مصرف دارو و الکل، شبه خودکشی یا دزدی ممکن است دیده شود.
درمان اختلال پراشتهایی روانی
اهداف عمده درمان عبارت است از کاهش گرسنگی دادن به خود، کاستن از پرخوری و استفراغ بعد از آن و پرداختن به مشکلات خانوادگی و عزت نفس پایین است. در موارد افسردگی شدید، خطر بالای خودکشی، پیامدهای وخیم استفراغ یا عدم موفقیت در درمان سرپایی، بستری کردن ضروری است. اکثر بیمارانی که به پراشتهایی بدون عارضه مبتلا هستند نیازی به بستری شدن ندارند. به طور کلی مبتلایان به پراشتهایی روانی در مورد علائم خود رازپوش نیستند به همین خاطر درمان سرپایی زیاد دشوار نیست، با این وجود روان درمانی غالباً طولانی بوده و ممکن است طول بکشد. در مواردی که پرخوری خارج از کنترل و وخیم است بستری شدن ضروری می شود. داروهای ضد افسردگی بدون ارتباط با وجود اختلال خلقی می تواند پرخوری و رفتار پاکسازی را کاهش دهد. ایمی پرافین، دزی پرامین و مهار کننده های مونوآمین اکسیداز نیز مؤثر هستند. عواقب پراشتهایی روانی در مجموع بدتر از بی اشتهایی روانی است. در کوتاه مدت بیماران مبتلا که قادرند در برنامه ها شرکت کنند ۵ درصد بهبود در پرخوری و پاکسازی دارند، بین بیماران سرپایی نیز بهبود تا ۵ سال دوام می یابد. در بعضی موارد درمان نشده بهبود خود به خودی ممکن است تا حدود یک تا دو سال روی دهد.
هرزه خواری
هرزه خواری تعاریف گوناگون دارد ولی رایج ترین آن عبارت است از خوردن مداوم مواد غیر خوراکی و غذاهای غیر عادی. هرزه خواری در اکثر کودکان خردسال دیده می شود و در ۵۰ درصد کودکان کوچکتر از ۳ سال روی می دهد. هرزه خواری در کودکان محروم ممکن است نشانه فقر و گرسنگی باشد. ویار در دوره حاملگی شایع است به طوری که در بعضی فرهنگ ها ویار مواد غیر خوراکی همچون خاک رس یا زغال در زنان باردار دیده می شود. ممکن است هرزه خواری نوع پاسخ زیستی به کمبود آهن یا روی باشد. بعضی بیماران غذاهای خاصی می خورند که به نظر می رسد نسبت به آنها اعتیاد یا وابستگی دارند. در بعضی کشورهای در حال توسعه برای درمان اسهال یا کاهش گرسنگی مردم خاک می خورند.
درمان هرزه خواری
اطرافیان بیمار باید بفهمند که آیا بیمار از محرومیت غذایی رنج می برد یا نه. همچنین اگر فرد به بیماری روانی دیگری مبتلاست و علائم آن را دارد باید تحت نظر روانشناس بیماری او به گونه ای مناسب درمان شود.
منبع: جامعهسلامت