به گزارش آیزندگی، متاسفانه هیچ آمار رسمیای درباره مشکلات روابط جنسی در دسترس نیست یا حداکثر آمارهای پلیس وجود دارد که بر جنبههای جرمآمیز این روابط تاکید میکنند. به این ترتیب، اغلب راهکارهای پیشنهادی یا طرحهای تحقیقاتی با توجه به تجربه کارشناسان و برپایه آزمون و خطا توصیه میشود.
بسیاری از کارشناسان عقیده دارند، جای این آموزشها در نظام رسمی آموزش و پرورش ما و نیز صدا و سیما خالی است و بهتر است با تکیه بر تجربه دیگر کشورها و البته بومیسازی سیاستهای آموزش جنسی، این آموزشها در کشور ما نیز جدی گرفته شوند. برای بررسی بیشتر این مساله پای صحبتهای دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک، نشستهایم تا شما را با مشکلی به نام «ازدواج به وصال نرسیده» بیشتر آشنا کنیم.
آقای دکتر! «ازدواج به وصال نرسیده» یعنی چه؟
میخواهم معنای این واژه را با تجربهای شروع کنم. سالها پیش که مطب داشتم، روزی یکی از همکاران پزشک عمومی با من تماس گرفت تا درمورد یکی از مراجعانش مشورت کند. وی گفت: «چند ماه قبل جوان تازهدامادی به من مراجعه کرد. این جوان بسیار نگران بود زیرا با وجودی که چند ماه از ازدواج او میگذشت، او و همسرش موفق به نزدیکی (دخول) کامل نشده بودند.
ابتدا مشکل مربوط به عروس خانم بود چراکه هنگام نزدیکی دچار ترس، درد و انقباضی میشد که مانع از نزدیکی بود ولی به تدریج تلاشهای ناموفق برای نزدیکی باعث شده بود در داماد هم تنش و اضطرابی راجع به عمل جنسی ایجاد شود که نتیجه آن کاهش پاسخ نعوظی (سفت نشدن آلت) و ناتوانی جنسی بود. این سیر چندماهه باعث نگرانی شدید عروس و داماد شده بود. هر دو نگران بودند که شاید مبتلا به نقص بدنی و نازایی هستند. طبق معمول باورهای غلط نیز نگرانی آنها را چندبرابر کرده بود، مثلا یکی از نزدیکان عروس خانم به او گفته بود حتما فردی که مخالف ازدواج شما بوده برایتان دعا و طلسم گرفته تا مانع نزدیکی شما شود! قابلدرک است که در چنین موقعیتی این زنوشوهر جوان چقدر نگران و آشفته بودند.»
متاسفانه همکارم اطلاعات خوبی درمورد این اختلال نداشت، در نتیجه آمپول آرامبخش برای عروس خانم تجویز و توصیه کرده بود چند دقیقه بعد از تزریق آمپول اقدام به نزدیکی کنند، به این امید که آرامش و کاهش درد ناشی از آمپول باعث رفع مشکل خواهد شد ولی طبیعی بود که این برنامه اثر مفیدی نداشته باشد بنابراین همکارم داماد را برای رفع مشکل به متخصص اورولوژی (مجاری ادراری) و عروس را به متخصص زنان معرفی کرده بود اما عروس و داماد هیچ مشکل ساختاری در اعضای تناسلی خود نداشتند که نیاز به رفع و اصلاح داشته باشد بنابراین متخصصان مربوط همکارم را مطلع کرده بودند که مشکل این زنوشوهر جوان «ازدواج به وصال نرسیده» نام دارد و درمان آن در تخصص روانپزشک و روانشناس بالینی است و در این زمان بود که همکارم درمان را به من واگذار کرد.
شما درمان را چگونه آغاز کردید؟
طبیعی بود که آن زنوشوهر جوان که علاوه بر نگرانی و دلواپسی خود، اکنون به دلیل مراجعات مکرر و بیحاصل به پزشکان دچار ناامیدی و درماندگی نیز شده بودند، به اولین موردی که نیاز داشتند توضیحی در مورد مشکلشان بود، توضیحی که به آنها اطمینانخاطر ببخشد که این مشکل یک مساله لاینحل، لاعلاج و دائمی نیست و آنها تنها افرادی نیستند که دچار این مشکل شدهاند. به آنها توضیح دادم که «ازدواج به وصال نرسیده» مشکلی است که خیلی افراد دچار آن میشوند و من درک میکنم که احساس بیکفایتی، شرم و گناه آنها از یک طرف، نگرانی از آینده ازدواجشان نیز از یک سو و در عین حال نیاز به پنهان نگه داشتن موضوع از سوی دیگر، آنها را در چه موقعیت دشواری قرار داده است.
مشکل مشترک اغلب این افراد چیست؟
برای بسیاری از زنوشوهرهای مبتلا، این مشکل که حل آن چندان هم سخت نیست مدتها ایجاد رنج و ناراحتی میکند چراکه آنها هم از مطرح کردن آن شرم دارند و هم نمیدانند به چه کسی باید مراجعه کنند. مواردی را سراغ دارم که ازدواج به وصال نرسیده باعث طلاق شده چراکه فقر فرهنگی و دسترسی نداشتن به منبع اطلاعات درست باعث شده بود جدایی را تنها راهحل مشکل بدانند. علل «ازدواج به وصال نرسیده» متنوع است؛ نداشتن اطلاعات جنسی و زناشویی، ترسهای غیرواقعی درباره عمل جنسی، یکی پنداشتن تمایل جنسی با گناه و ناپاکی و بیشرمی تحت تاثیر تابوهای فرهنگی و نیز تعارض در روابط زناشویی مثل ازدواجهای تحمیلی، وابستگی شدید به خانواده اولیه و خشم بیاننشده نسبت به همسر.
آیا مشکل در آقایان و خانمها ممکن است با هم تفاوت داشته باشد؟
در مورد این زنوشوهر شروع مشکل از اختلالی در عروس خانم بود که «واژینیسم» نام دارد و معنای آن انقباض غیرارادی مجرای تناسلی زن هنگام نزدیکی است. زن مبتلا به واژینیسم ممکن است آگاهانه مایل به نزدیکی باشد ولی ناخودآگاه مانع این کار میشود زیرا دخول برای او ترسناک یا کریه است! انقباض و اسپاسم واژن، هم موجب درد میشود و هم دخول را غیرممکن میکند و این درد و رنج باورهای غلط و ترسهای زن را تشدید خواهدکرد.
میزان تحصیلات چه تاثیری در این پدیده دارد؟
واژینیسم حتی در خانمهای تحصیلکرده و طبقات اجتماعی بالا هم رخ میدهد بنابراین فقر فرهنگی تنها عامل واژینیسم نیست. این خانمها «ناخودآگاه» از عمل جنسی واهمه دارند و آن را عملی خطرناک و دردآور میدانند. برخی نیز باورهای ناخودآگاهی در مورد غیرانسانی بودن، گناهآلود بودن و ناپاکی عمل جنسی دارند. شنیدههایی در کودکی که حاکی از درد و دشواری مقاربت اول است نیز میتواند چنین مشکلی ایحاد کند و البته ضربههای جنسی مثل تجاوز نیز باعث میشود برخی قربانیان بعدها دچار واژینیسم شوند. در مواردی نیز واژینیسم انعکاس نامطلوب بودن روابط زن و شوهر و در واقع نوعی رفتار مقابلهای ناخودآگاه زن مقابل همسرش است.
این مشکل حلشدنی است؟
اگر «ازدواج به وصال نرسیده» تشخیص داده شود، غالبا با موفقیت درمان میشود ولی بدیهی است تشخیص غلط، درمان نامناسب و مراجعه نکردن برای درمان گاهی باعث طولانی شدن اختلال و در مواردی هم اضافه شدن افسردگی، اضطراب و مشکلات دیگری میشود که هر یک نیازمند درمان اضافهای است. دو نفر از درمانگرانی که روی مشکلات جنسی کار کردهاند ازدواجی را گزارش کردند که ۱۷ سال بدون رابطه جنسی کامل بوده است! جالب اینکه برخی زنوشوهرهایی که چنین مشکلی دارند ولی قادر به بیان مساله خود نیستند با شکایت از نازایی و عدم باروری به پزشکان مراجعه میکنند و در صورتی که پزشک شرح حال کاملی از رابطه جنسی آنها نگیرد، ممکن است تحت چند درمان غیرضروری ناباروری نیز قرار بگیرند.
نقش زن و مرد در درمان «ازدواج به وصال نرسیده» چیست؟
برای درمان این اختلال، زن و مرد هر دو باید در درمان شرکت کنند چرا که هر دو طرف در ازدواج به وصال نرسیده سهیم هستند. اولین قدم برای آنها بحث راحت و بدون رودربایستی در مورد مسالهشان است. این بحث هم جنبه تشخیصی دارد و هم جنبه درمانی چراکه دسترسی نداشتن به کسی که بتوانند در مورد این مشکل با او صحبت کنند، باعث انباشته شدن انبوهی از هیجانات منفی میشود و صحبت راحت در مورد مساله و ابراز هیجانات و نگرانیها، خود تاثیر بسزایی در کاهش هیجانات و تنشها دارد.
گام دیگر آموزش درباره ساختمان تشریحی اعضای تناسلی و فیزیولوژی رابطه جنسی و مشکل موجود است. در بسیاری از افراد همین آموزش و اطمینانخاطر دادن و زدودن باورهای غلط تاثیر درمانی دارد و بالاخره روش درمانی انتخابی برای درمان این اختلال روشی است که «سکسدرمانی زوج» نام دارد و «ویلیام مسترز»، متخصص زنان آمریکایی و همکارش «ویرجینیا جانسون» آن را ابداع کردند.
روش «سکسدرمانی زوج» چه میکند؟
در این روش پس از طی مراحل ذکرشده، تمریناتی به زن و مرد داده میشود که رابطه جنسی را نه به شکل قبلی- که رابطه سرخوردگی و عدم موفقیت را برایشان تداعی میکند- بلکه به صورت قدمبهقدم و تدریجی از سر بگیرند و در هر جلسه، راجع به موفقیتها و مشکلات خود در تمرینات انجامشده به روانپزشک یا روانشناس توضیح بدهند. زنوشوهری که داستان آنها را اول صحبت نقل کردم، تنها زن و مرد دچار این مشکل جنسی نیستند و این مشکل نیز تنها اختلال جنسی نیست.
تعداد زیادی از افراد دچار مشکلات متنوع جنسی هستند و متاسفانه به دلیل ناآگاهی، یا مشکلشان را سالها تحمل میکنند یا به روشهای غیرمنطقی متوسل میشوند، مثلا مرد جوانی که سطح فرهنگ و تحصیلات پایینی داشت و دچار ناتوانی جنسی بود، در ازدواج اول موفق به برقراری رابطه جنسی نشده بود اما از آنجا که شیوه برخورد درست با قضیه را نمیدانست، شروع به بهانهگیری از همسر جوانش کرد. عروس جوان نیز به دلیل شرم، از توضیح قضیه ناتوان بود و این ازدواج به طلاق انجامید. ازدواج دوم مرد نیز به همان سرنوشت منتهی شد و سرانجام وقتی مرد جوان پس از ازدواج سوم شروع به بهانهگیری کرد، تازه بستگان به پرسوجوی بیشتر پرداختند و با کشف قضیه و مراجعه برای درمان، مساله را حل کردند.
درمانهای غیرتخصصی مانند تبلیغات ماهوارهای یا درمانهای گیاهی عطاریها چه اثری بر این نوع مشکلات دارد؟ آیا اینطور که ادعا میکنند، میتوانند گرهگشا باشند؟
تعداد زیاد مبتلایان ناآگاه اختلالات جنسی باعث رونق بازار افرادی شده که بدون داشتن هیچگونه تخصصی، ادعا میکنند راهحلی برای این مشکلات دارند. از کنار ویترین بسیاری از مغازههای عطاری و فروشندگان داروهای گیاهی که بگذرید، چنین جملاتی جلب توجه میکنند؛ «داروی سفتکننده کمر!»، «معجون تقویت نیروی جنسی» و…
برخی فروشندگان و تولیدکنندگان مواد غذایی، لوازم آرایشی و عطریات نیز چنین خواصی را برای محصولات خود ذکر میکنند و بالاخره کسانی هم هستند که با فروش زیرزمینی و غیرتخصصی داروهای محرک سلسله اعصاب و داروهای هورمونی به تجارت میپردازند، در حالی که تجویز دارو در این زمینه وظیفه پزشک مطلع است و بسیاری از داروها عوارض جانبی سوء و جدی برای مصرفکنندگان ایجاد میکنند. هر جا که ناآگاهی و فقر فرهنگی برجستهتر باشد، بازار کار شیادان نیز پررونقتر میشود.
برخی معتقدند مشکلات جنسی حتما باید در محیطی خصوصی مطرح و حل شوند و برخی دیگر اعتقاد دارند آموزش روابط جنسی را باید از سنین کودکی آغاز کرد. باتوجه به بافت سنتی و مذهبی جامعه ما و محدودیتهایی که بسیاری از افراد برای این آموزشها قائل هستند، شما روش آموزش را به چه صورت توصیه میکنید؟
من نمیتوانم دستورالعمل تربیت جنسی که برای جامعه ما مناسب باشد، ارائه کنم زیرا تدوین چنین دستورالعملی کار یک فرد نیست. سلامت روان موضوعی پیچیده و چندوجهی است که جنبههای مختلف زیستی-طبی و فرهنگی-اجتماعی دارد بنابراین بحث درباره تربیت جنسی کودکان نیاز به مشارکت صاحبنظرانی از حوزههای مختلف زیستشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی دارد. پیشنیاز شکلگیری چنین بحثی وجود رسانههای آزاد و عدم دخالت سوگیرانه نهادهای قدرت در امور فرهنگی است. متاسفانه نبود چنین پیشنیازهایی منجر به شکلگیری گفتوگوهای هدفمند و سازنده در این حوزه نشده است. ما تنها گفتوگوهای پراکنده و فعالیتهای «جزیرهای» را داریم که به تغییر چشمگیری منجر نمیشوند!
منبع: سلامت