به گزارش آیزندگی، دکتر بهزاد قربانی، روانپزشک در این باره گفت: «خشم یکی از هیجانات زندگی است و بر وجود یک مشکل و ناهماهنگی دلالت دارد. وقتی فرد به خواستهها و اهدافش نمیرسد، خشمگین میشود. نرسیدن به خواستهها یا اهداف ممکن است به علت ناتوانیها و کاستیهای خود فرد یا بازدارندگی دیگران باشد. در هیجان خشم نشانههای برانگیختگی جسمی نیز تجربه میشود. تجربیات قبلی فرد، نحوه تربیت وی و نیز شرایط محیطی، بر نوع پاسخی که او به هیجان خشم میدهد، اثرگذارند. بنابراین، هیجان خشم با عوامل شناختی، فیزیولوژیک، اجتماعی و رفتاری مرتبط است و در صورت کنترل نشدن، سبب مشکلات متعدد بین فردی و درون فردی میشود.»
دکتر قربانی درباره علل و آثار بروز خشم در روابط زناشویی بیان کرد: «افراد در ازدواج به دنبال تامین نیازهای عاطفی، روانی و زناشوییاند و برای برخی زوجها، تامین این نیازها در اولویت است. ممکن است ناتوانی یکی از زوجین در ارضای نیاز زناشویی همسر (به دلیل خستگی، استرس یا بیماریهای جسمی یا روانی)، بیتوجهی به نیاز طرف مقابل انگاشته و سبب ناراحتی و بروز خشم شود.
از طرفی، اظهار خشم برقراری ارتباط موثر بین زوجین را ناممکن میکند و باعث از بین رفتن صمیمیت ایشان میشود. کاهش کیفیت رابطه زناشویی، کمشدن رضایتمندی جنسی و کاهش سازگاری زناشویی آسیبهای بعدیاند که در پی هم رخ میدهند. بنابراین، خشم میتواند تمام کارکردهای زندگی زوج را تحت تاثیر قرار دهد.»
این روانپزشک درباره خطر بروز پرخاشگری ناشی از خشم در روابط زوجین هشدار داد و افزود: «ناتوانی در تخلیه مناسب هیجان خشم احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه را افزایش میدهد. پرخاشگری یا همان آسیب زدن به خود و دیگران ممکن است به شکل کلامی (مانند فریاد زدن، جیغ زدن، هوار کشیدن، فحش دادن، توهین کردن، انتقادهای مکرر) یا غیرکلامی (مانند زد و خورد فیزیکی، اجبارکردن همسر به برقراری رابطه جنسی، نگاه تمسخر آمیز، نیشخند، قهر کردن، محروم کردن همسر از توجه، محبت، مراقبت، امکانات مادی و غیره) باشد. پرخاشگری به هر شکلی که باشد سبب آسیبهای جسمی و روانی میشود که التیام یافتن آنها به زمان احتیاج دارد.» وی با اشاره به مراحل شکلگیری هیجان خشم و بروز آن، توضیح داد: «خشم دارای سه مرحله است. نخست، مرحله پیش از خشم که اتفاقی روی میدهد و باعث بروز افکار منفی و برانگیختگی جسمی میشود.دوم، مرحله خشم که در آن رفتارهای پرخاشگری کلامی و غیرکلامی بروز میکند. سوم، مرحله پس از خشم که هیجان خشم فروکش کرده و ممکن است فرد از رفتار پرخاشگرانه خود احساس خجالت، شرم یا پشیمانی داشته باشد.»
وی افزود: «مهارت مدیریت و کنترل خشم با مهارتهای دهگانه زندگی ارتباط تنگاتنگ دارد و به اراده، تمرین و گذشت زمان نیاز دارد. هدف از بهدست آوردن این مهارت، حل مشکل موجود و به حداقل رساندن آسیب به خود و دیگران است. مهارت کنترل خشم شامل تکنیکهای جسمی (مدیتیشن، یوگا، تنآرامی، تنفس صحیح)، تکنیکهای شناختی (کمرنگ کردن باورهای ناکارآمد، تفکر مثبت، خودگویی مثبت) و تکنیکهای رفتاری است.»
دکتر قربانی با برشمردن تکنیکهای رفتاری کنترل خشک، توضیح داد: «در تکنیکهای رفتاری به افراد توصیه میشود در هنگام بروز خشم، آستانه تحمل خود را بالاتر ببرند. لحظاتی تامل کنند و بلافاصله واکنش نشان ندهند. صحبت خود را با اظهارات مثبت شروع کنند. از موضع برابر، نه بالاتر و نه پایینتر، صحبت کنند. درباره خواسته خود صریح باشند و مبهم صحبت نکنند.
در بیان خواستههای خود واقع بین و شفاف باشند. گله و شکایتهای گذشته را زنده نکنند و درباره مشکل فعلی صحبت کنند. دیگران را سرزنش نکنند. از رفتار خاص فرد، و نه از تمام شخصیت او، انتقاد کنند. رفتارهای طرف مقابل را تفسیر نکنند. به افراد برچسب نزنند. مشکل فعلی را تعمیم ندهند ( تو همیشه همینطور هستی، خانوادهات هم همینطورند). پای شخص سوم را به ماجرا باز نکنند و فقط از مشاوران خانواده کمک بگیرند. پیامدهای مثبت حل مشکل را به یاد آورند و به همسر خود یادآوری کنند و در نهایت، موضوعاتی که قابل تغییر نیستند را بپذیرند و سعی در تعدیل وضعیت موجود داشته باشند.»
دکتر قربانی در پایان یادآور شد: «همسران نباید اجازه دهند خشم و پیامدهای آن در روابطشان تداوم یابد و مزمن شود و در صورتی که نتوانستند با گفتوگو تعارضات و اختلافات را حل کنند، باید به مشاور مراجعه کنند.»
منبع: سلامت