اختلال مسخ شخصیت – مسخ واقعیت ، نوعی اختلال روانی بوده و در دسته اختلالات تجزیهای قرار میگیرد. اختلال مسخ شخصیت / مسخ واقعیت در مجموع یک اختلال هستند که غالبا به صورت همزمان رخ میدهند. در ادامه با این بیماری بیشتر آشنا میشوید.
اختلال مسخ شخصیت چیست و چه علائمی دارد؟
به گزارش آیزندگی، اختلالات تجزیهای یا گسستگی برجستهترین نوع اختلالات روانی بوده و چهار گروه گریزتجزیهای، هویت تجزیهای، فراموشی تجزیهای و اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت را شامل میشود که در این بین مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت از مهمترین علائم و اختلالاتی است که در زیر مجموعه اختلالات تجزیهای قرار گرفتهاند.ویژگی مشترک تمامی اختلالات تجزیهای احساس جدایی از هویت خود و واقعیت توسط بیمار است. این اختلالات به بروز اپیزودهایی از فراموشی منجر میشود.
در اختلال تجزیه شخصیت میان تجربه و حس فرد جدایی و تفکیک رخ داده و مواردی که به هم مرتبط هستند در نظر فرد تفکیک میشود این تفکیک موارد میتواند درباره آگاهی، هویت، حافظه، جسم و محیط اتفاق بیفتد. این تفکیک یا عدم ارتباط بین چیزهایی که به واقع با هم مرتبط هستند.
احساسات مربوط به مسخ شخصیت و مسخ واقعیت به شدت رنجآورند به این دلیل که فرد به تدریج دچار این حس میشود که در رویا زندگی میکند.
احساساتی مانند کرختی و سستی میتواند به عنوان هشداری برای ابتلا به این بیماری تلقی شوند. اختلال تجزیه هویت میتواند اختلالات دیگری مانند اضطراب و افسردگی، استرس پس از سانحه و ترس، میگرن، صرع، مصرف دارو یا اعتیاد باشد.اگر چه بسیاری از افراد در طول زندگی خود مسخ شخصیت- مسخ واقعیت را تجربه کردهاند اما زمانی این حالت تبدیل به یک اختلال روانی میشود که به صورت مستمر رخ داده و از بین نرود به گونهای که در عملکرد شما اختلال ایجاد کند. ریسک ابتلا به این اختلال در افرادی که تجربههای دردناکی در زندگی داشتهاند بیشتر است.
اختلالات تجزیهای از جمله اختلال مسخ شخصیت- مسخ واقعیت با برخی از دیگر اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، شخصیت مرزی، شخصیت وسواسی و شخصیت دوریگزین همپوشانی دارد که علت آن برخی ویژگیهای مشترک با این احتلالات است.معمولا مبتلایان به اختلال مسخ شخصیت از در میان گذاشتن علائم خود را دیگران بیم دارند و به دلیل شدت استرس گمان می کنند که دیوانه خواهند شد.
مبتلایان به اختلال نگرانی شدیدی از “دیوانه شدن” دارند به این دلیل که مدام در حال چک کردن این موضوع هستند که آیا وجود دارند یا خیر ، همچنین توان تفکیک واقعیت از خیال را نداشته و مداوم در تردید بوده و میخواهند بدانند که چه چیزهایی واقعی هستند.
تفاوت اختلال دوشخصیتی با مسخ شخصیت
در اختلال دو شخصیتی بودن بیمار حداقل دارای دو شخصیت متفاوت است که تغییر شرایط محیط و اتفاقات زندگی در تغییر آنها موثر است. مطالعات نشان میدهد که فرد دو یا چند شخصیتی اختلالاتی مانند افسردگی، اختلال وحشت، محرومیت از خواب، اضطراب، تجربههای مسخ شخصیت و… را تجربه میکند، اما این تجربه به معنای یکی بودن اختلال چند شخصیتی با اختلال مسخ شخصیت- مسخ واقعیت نیست.
میزان شیوع و سن ابتلا به اختلال زوال شخصیت
به گفته متخصصان علائم اختلال مسخ شخصیت- مسخ واقعیت معمولا در اواسط نوجوانی، اواخر نوجوانی و یا اوایل بزرگسالی بروز یافته و احتمال وقوع آن در کودکان و افراد مسن بسیار کم است.تحقیقات نشان میدهد میانگین سن شروع این اختلال ۱۶ سال است. همچنین گزارشها بیانگر آن است که تنها ۵ درصد موارد ابتلا بعد از ۲۵ سالگی رخ داده و به ندرت بعد از ۴۰ سالگی در افراد بروز مییابد. افزون بر آن این اختلال و به صورت کلی اختلالات تجزیهای در زنان نسبت به مردان شایعتر است.با این حال تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده نشان میدهد که حداقل ۵۰ درصد از بزرگسالان این کشور حداقل یک بار تجزیه را تجربه کردهاند.
علائم مسخ شخصیت
– فرد دچار این تصور و احساس میشود که جسم، عقاید، احساسات و افکار خود را از زاویه دید فردی دیگر نگاه میکند درست مانند اینکه بالای سر خود در هوا شناور است.
– احساس عدم کنترل روی حرفها و حرکات خود و رفتار روباتگونه دارد.
– فرد احساس میکند اعضای بدنش از شکل طبیعی خود خارج شدهاند. مثلا اندازه یا فرم آنها فرق کرده یا سرش در چیزی پوشیده شده است.
– بیمار احساس میکند به لحاظ بدنی یا حسی نسبت به پیرامون خود لمس و بیتفاوت است.
– محو احساسات مرتبط با خاطرات یا این تصور در فرد که خاطراتش در واقع متعلق به دیگری است.
– عدم تشخیص احساساتی مانند حس چشایی، لامسه، بویایی و …
– بیانگیزگی جنسی و عاطفی
– عدم توانایی در به یادآوردن خاطرات و گذشته خود
– احساس غریبگی نسبت به محیط اطراف
– احساس زندگی در یک فیلم یا رویا
– احساس جدایی از محیط و اطرافیان به وسیله یک حائل یا هاله
– محیط اطراف از نگاه بیمار غیرطبیعی، تار، بیرنگ، دوبعدی یا مصنوعی است.
– برخی بیماران نسبت به محیط هوشیارتر شده و واضحتر میبینند.
– اجسام را به شکلی غیرواقعی میبینند.
– فرد در ادراک زمان، مسافت، اندازه و شکل اجسام دچار اختلال میشود، مثلا اتفاقات اخیر را مربوط به گذشتههای دور تصور میکند.
علل ایجاد اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت
محققان تاکنون نتوانستهاند دلیل مشخصی برای بروز اختلال مسخ شخصیت – مسخ واقعیت پیدا کنند. با این حال آنها معتقدند عواملی هستند که میتوانند در بروز این بیماری نقش داشته باشند. برخی از محققین معتقدند عوامل بسیاری در شکلگیری این اختلال نقش دارند که در ادامه بیشتر توضیح میدهیم.
– حضور در یک موقعیت پرتنش وتجربه ضربه شدید روحی ناشی از آن
– تجربه خشونت و سوءاستفاده جنسی در کودکی
– تحمل استرس زیاد درباره مسائل آینده زندگی مانند تحصیل، شغل و ازدواج
– ناتوانی در مقابله با مشکلات زندگی و فرار از چالشها
– استفاده از مواد توهمزاد و اعتیادآور
– وجود سابقه بیماری روانی شدید در خانواده، بهویژه والدین
– ابتلا به برخی اختلالات روانی مانند حملههای اضطرابی، افسردگی، اختلالات خواب و فقدان فعالیت (بیتحرکی)
– ابتلای فرد به برخی بیماریها مانند صرع، تشنج عصبی، میگرن و…
به اعتقاد دانشمندان اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت میتواند در اثر مشکلات عصب بروز کند. همچنین میتواند نشانهای از وجود اختلالاتی در گوش مانند آماس گوش درونی باشد. بهطورکلی میتوان گفت شرایط بیولوژیکی و محیطی تأثیر زیادی در ایجاد و بروز این اختلال دارند.
درمان اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت
اولین درمانی که برای اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت در نظر گرفته میشود روان درمانی است، با این حال در برخی موارد دارو درمانی نیز به این روش درمان اضافه میشود. بنابراین برای درمان این اختلال حتما باید به رواندرمانگر مراجعه کنید.
رواندرمانی:
همانطور که گفته شد رواندرمانی، روش اصلی درمان این اختلال است که هدف آن کنترل علائم اختلال و به تدریج کاهش و برطرف کردن آنهاست.
دو شیوه فتاردرمانی شناختی و روان درمانی پویشی در این روش به کار گرفته می شوند.
نهایت اینکه روان درمانی به بیمار در فهم علل ایجاد این اختلال کمک کرده و تکنیکهایی برای پرت کردن حواس فرد از علائم بیماری آموزش داده میشود.
– بیمار تحت روشهای رواندرمانی به تدریج احساس میکند که با عواطف و جهان پیرامون خود ارتباط دارد.
– به بیمار روشهای تحمل و مقابله با موقعیتهای استرسزا و آموزش داده میشود.
– بیمار درباره تجربه تلخ گذشته و احساسات ناشی از آن با رواندرمانگر صحبت میکند.
– بیمار همچنین درباره مشکلات ذهنی و روانی مثل اضطراب و افسردگی صحبت میکند.
– این اختلال اگر درمان نشده و عود کند بیمار در آینده مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، مشکلات حافظه (مانند عدم تمرکز)، اختلال در فعالیتهای روزمره و مشکلات خانوادگی را تجربه می کند.