این موقعیتهای عجیب گاهی شما را به این فکر فرو میبرد که هدف واقعی دوستیتان را زیر سوال ببرید، حتی بعدتر، از این فکر که بسیاری از دوستیهایتان بیهدف بوده احساس ناراحتی میکنید. در ادامهی این مطلب چهار نوع دوستی را تعریف میکنیم که در زندگی به آنها نیاز دارید.
دوستی میتواند هدف داشته باشد و هدف داشتن دوستیهای واقعی را از بین نمیبرد.
آمدن افراد به زندگی ما بیدلیل نیست. افراد برای دوست شدن با هم دلایلی دارند. در ادامه نظرات اَلِکس لیکِرمَن نویسندهی کتاب «ذهن شکستناپذیر» را در مورد دلایلی که افراد را به عنوان دوست به هم نزدیک میکند میخوانیم.
ما به عنوان بزرگسال ترجیح میدهیم بهجای دوستیهای اتفاقی و بدون برنامه، با کسانی پیمان دوستی ببندیم که بدانیم با آنها علایق و ارزشهای مشترک داریم، مشکلات مشابهی را تجربه کردیم و به یک اندازه از اهداف هم پشتیبانی خواهیم کرد. ما در انتخاب دوست گزینش میکنیم، چون همه تواناییِ تبادل افکار و احساسات را ندارند. وقتی در شناخت آدمها تجربیاتی کسب کرده باشیم قبل از دوستی به چهار نکته دقت میکنیم:
۱. باید اطمینان حاصل کنیم که قرار نیست جور خاصی احساس تنهایی کنیم.
هریک از ما نقاط ضعف خودمان را داریم. همیشه چیزی هست که از آن ناراضی هستیم یا افکار خاصی داریم که تمایل نداریم آنها را با دیگران به اشتراک بگذاریم، چون از قضاوت یا ناامید شدن میترسیم. ما به دوستی احتیاج داریم که افکار و ضعفهای ما را درک کند تا احساس راحتی کنیم و خود واقعیمان باشیم.
۲. ما نیاز داریم با کسانی خوشگذرانی کنیم که در حضورشان نگران دلقکبازی و شوخیهایمان نباشیم.
زندگی بهاندازهی کافی استرسزاست و ما همیشه آموختهایم در محیط کار و زندگی به عنوان بزرگسال جدی و پخته رفتار کنیم. اگر مدام به واسطهی این طرزفکر تحت فشار باشیم و نتوانیم لذت شوخیطبعی را بچشیم به لحاظ روحی آسیب میبینیم. نقش دوستان در این مواقع اینست که به ما اجازه میدهند هرقدر که دلمان میخواهد احمقانه رفتار کنیم.
۳. ما به کمک کسی نیاز داریم که ذهنمان را روشن کند.
هیچکس کامل نیست. گاهیاوقات گیج میشویم و ذهنمان آشفته میشود. مثلاً در محل کار کلافهایم و دلیلش را نمیدانیم، اما وقتی این کلافگی و ناامیدی را با دوستان خود مطرح میکنیم تااندازهای سبک میشویم و با ذهن بازتری به کار بازمیگردیم. یک دوست متفکر با توصیههای سازنده و سوالات موشکافانهای که میپرسد برای حل مشکلات و خودشناسی بهتر به ما کمک میکند.
۴. ما باید کسانی را انتخاب کنیم که در رسیدن به اهدافمان کمکرسان ما باشند.
ما رویاها و اهداف خودمان را داریم، اما همهی ما به تنهایی قدرت رسیدن به آنها را نداریم پس به برقراری ارتباط با کسانی نیاز داریم که تواناییها و انرژیشان با ما همسو است و اهداف مشترکی با آنها داریم.
دلیل اصلی دوستی کمک به تغییر و رشد ماست.
نقلقول معروفی از جیم ران سخنگوی انگیزشی هست که حتماً آن را شنیدهاید:
«شما میانگین پنج نفری هستید که بیشتر وقت خود را با آنها میگذرانید.»
این نقلقول به قانون میانگینها مربوط میشود، نظریهای که براساس آن نتیجهی هرچیزی میانگین تمام نتیجهها خواهد بود. پس اگر میخواهید رشد کنید، موفق باشید یا صرفاً شاد، باانگیزه و مثبتاندیش بمانید، کسانی را که با آنها معاشرت میکنید درست انتخاب کنید.
پایان دادن به برخی از دوستیها صرفاً به این معناست که شما به این درک رسیدهاید که دوستی واقعی چگونه باید باشد. شاید بپرسید: «من چرا باید با کسایی باشم که آرزوها یا علایقشون مثل من نیست؟ چرا باید با کسایی وقت بگذرونم که قادر نیستن قوت قلب من باشن؟ چرا باید با کسایی باشم که نمیتونم کنارشون خود واقعیم باشم؟» با گذشت زمان بودن با این افراد برای شما دشوار خواهد شد.
شجاعت جدا شدن از کسانی را داشته باشید که به تغییر و رشد شما کمک نمیکنند. این کار به معنای ازدستدادن امید یا باور شما به دوستی نیست، صرفاً به این معناست که شما به درک درستی از معنای دوستی واقعی رسیدهاید.
از روابطی که بهسختی آنها را تحمل میکنید کنار بکشید. میتوانید خاطرات این دوستیها را در یاد خود نگه دارید و آنها را انکار نکنید. گذشتن از این روابط راه را برای نزدیک شدن به دوستیهای واقعی باز خواهد کرد.
منبع: فرادید