احساس شرم

شرم چیست و چه فرقی با احساس گناه دارد؟

شرم و گناه، هیجان های خودآگاهی منفی هستند که در بروز رفتارهای اخلاقی نقش دارند. احساس گناه، احساس منفی متمرکز به رفتاراشتباه فرداست، ولی احساس شرم بر احساس منفی فرد از خویشتن در قبال خطاها و شکس تها اشاره دارد.

به گزارش آی‌زندگی، گاهی اوقات اتفاقاتی برای ما رخ می‌دهد که طبیعی است نسبت به آن‌ها احساس بدی داشته باشیم. انسان جایزالخطا است و قطعاً همه ما مرتکب اشتباهاتی در زندگی خود شده‌ایم و در آینده نیز خواهیم شد. فراموش کردن نام افراد و یا مردود شدن در امتحانی که به میزان کافی برای آن مطالعه نکرده‌ایم ازجمله اشتباهات کوچکی هستند که می‌توانند احساس ناخوشایندی در ما ایجاد کنند.

به نقل از میگنا، اگر خطایی که مرتکب شدید یا اشتباهی که رخ‌داده است به‌قدری موجب بروز احساس ناخوشایند در شما شده که نمی‌توانید رفتارتان را از شخصیت خود جدا کنید، در آن صورت احساس شرم خواهید کرد یا احساس گناه بر شما غلبه می‌کند؟ یکی از مهم‌ترین نکات کلیدی که به شما کمک می‌کند تا راهی برای حرکت روبه‌جلو پیدا کنید، دانستن تفاوت بین این دو هیجان و همچنین منشأ اصلی بروز آن‌هاست. چراکه گاهی یک اتفاق، صرفاً به‌عنوان فعال‌کننده احساس شرم و گناه است.

شرم چیست؟
شرم را می‌توان به عنوان احساس خجالت یا شرمندگی یا حقارت تعریف کرد که در رابطه با تصور انجام کاری غیرشرافتمندانه، غیراخلاقی یا نامناسب ایجاد می‌شود. کلا توصیف و تعریف شرم سخت است اما “مانند ذره بنیادی اتم” حضور خود را از طریق ردپا و بقایای که پشت سر خود می گذارد نشان می‌دهد حضور نامرئی خود را به شکلِ نیازی برای کنار کشیدن از سَرِ خجالت، فرار یا ناپدید شدن (لوویس ۱۹۹۵، لوویس ۱۹۷۱) نشان می دهد. شرم این قدرت را دارد که شما را مانند باتلاق شنی به داخل خود بِکِشد، هر حس دیگری از خودتان را باطل کند و واکنش فلج کننده‌ای از سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال کند که جریان سایر احساسات را مسدود می کند (لیون ۲۰۱۷، وَن ویلت ۲۰۱۰).

در حالی که شرم یک احساس منفی است، اما ریشه‌های آن در بقای ما به عنوان یک نوع، نقش داشته است. بدون شرم، ممکن است نیازی به پایبندی به هنجارهای فرهنگی، پیروی از قوانین یا رفتاری نداشته باشیم که به ما اجازه دهد به عنوان موجودات اجتماعی وجود داشته باشیم و زندگی کنیم. از آنجا که ما انسان‌ها می‌خواهیم پذیرفته شویم، شرم ابزاری تکاملی است که همه ما را تحت کنترل قرار می‌دهد.

 شرم هیجانی است که زیر پوسته پنهانِ روان می‌خزد و گاه سرخیِ آن بر چهره‌مان می‌نشیند، سپس به سرعت سعی می‌کنیم آن را پنهان کنیم و از آن بگریزیم. شرم در پستوی روان پنهان شده و غالباً اجازه بیرون آمدن و رخ نشان‌دادن ندارد. شرم همچون مه غلیظی است که باعث کوری دید می‌شود و یا فشار زیادی است که وقتی بار سنگینی را به دوش می‌کشیم بر گُرده خود احساس می‌کنیم.

نکات مهم
►شرم احساسی اجتماعی است که توسط انجام کاری، حتی در خلوت، برانگیخته می شود که هنجار اجتماعی یا انتظار برداشت شده‌ای را نقض کند.

►شرم خفیف طبیعی است اما “شرم عمیق” تنظیم احساسی و گسترش احساس امنیت فرد در ارتباط با دیگران را مختل می کند.

►شرمسار کردن حاوی این پیام است که “مشکل شما چیست (دردت چیه؟) و می تواند توسط شیوه فرزندپروری بیش از حد انتقادکننده، غیرپاسخگو یا اقتدارگرا انتقال داده شود.

►شرم می‌تواند ناخواسته از طریق والدینی به کودکان فرافکنی شود که خود تاریخچه  بررسی نشده تروما و مورد بدرفتاری واقع شدن دارند.

چه موقع شرم مضر می‌شود؟
شرم وقتی درونی شود و منجر به ارزیابی بیش از حد سخت فرد از خودش گردد، می‌تواند مشکل‌ساز باشد. این منتقد ممکن است به شما بگوید که شما شخص بدی هستید، هیچ ارزشی ندارید یا شخص به دردنخوری هستید. با این حال، حقیقت این است که وقتی عمیقاً احساس شرم می‌کنید، این شرم شما ارتباط چندانی با ارزش شما یا اشتباهی که کرده‌اید، ندارد. برخی از مفاهیم متداول دیگر که با شرم همپوشانی دارند شامل خجالت، تحقیر و احساس گناه است. با این حال، این اصطلاحات مختلف تفاوت‌های معنایی دارند که دانستن آنها برای درک بهتر شرم مهم است.

علل شرم
آیا از وجود دلایل مختلف شرم تعجب می‌کنید؟ دلایل مختلفی برای احساس شرم وجود دارند که برخی از آنها زودگذرند و برخی دیگر ممکن است از کودکی ایجاد شده باشند. علاوه بر این، گاهی اوقات نگرانی‌های مربوط به بهداشت روان می‌تواند به خودی خود شرم‌آور باشد. بیایید نگاهی به برخی از دلایل احتمالی شرم بیندازیم:

تروما یا آسیب یا بی‌توجهی در دوران کودکی
هر نوع اختلال بهداشت روانی که شامل انتقاد یا قضاوت از خود باشد (به عنوان مثال، اختلال اضطراب اجتماعی)
رعایت نکردن استانداردهای بیش از حد بالایی که برای خود تعیین کرده‌اید
احساس اینکه گویا نقص یا عدم کفایت شما آشکار خواهد شد
قربانی قلدری شدن
انتظارات برآورده نشده یا تجربه‌ شکست
طرد شدن از دیگران یا تضعیف رابطه.

با این حال، توجه به این نکته مهم است که نوزادان بدون اینکه این احساس را یاد بگیرند، به طور طبیعی شرم را تجربه می‌کنند. به این ترتیب، پاسخ به شرم، طبیعی و عادی است. با این حال، وقتی شدید می‌شود، به یک مشکل تبدیل می‌گردد.

شرم یک احساس به شدت دردناکِ خودآگاه از در معرض دید قرار گرفتن (بر ملا شدن) و تحقیر شدن در چشم دیگران است (واقعی یا ذهنی) که منجر به کناره گیری و مخفی شدن می شود.
“مشکلی در من وجود دارد.”
” من یک شکست خورده و انسان بی ارزشی هستم.”
” من ضعیف، رقت انگیر و بازنده هستم.”
” من نباید زاده می شدم.”

این‌ها نشانه‌های بارزِ شرمِ عمیق و مزمن است. این موضوع با افسردگی، اضطراب (لیون 2017) و سایر نشانه‌های روانشناختی در ارتباط است که به عنوان مکانیزم دفاعیِ ناخودآگاه در برابر مطلع شدن از شرم و یا بخشی از عواقب آن عمل می کند.

ریشه شرم به دوران کودکی و نوجوانی که آسیب پذیری روانی بالاتر است، برمی‌گردد. افراد در این دوران به دلیل شرایط و اقتضای سن، نسبت به نظرات دیگران درباره خود حساس‌تر هستند. بنابراین اگر در سنین بزرگسالی احساس شرم دارید ممکن است در دوران کودکی توسط والدین خود با دیگران مقایسه شده یا تحت تاثیر سبک تربیتی به شدت سخت‌گیرانه بوده باشید که هیچ اشتباهی را حتی از یک کودک بر نمی‌تابد.

شرم احساس اجتماعی است (کوزولینو 2014) که توسط انجام کاری، حتی در خلوت، برانگیخته می شود که هنجار اجتماعی یا انتظار برداشت شده‌ای را نقض کند (لیون 2017) و یک حس عمیق از عدم پذیرفته شدن و بیگانگی که به نظر استحقاق آن را داریم، باقی می‌گذارد و عموماً برداشت درونی از خودمان را تنظیم می‌کند. این موضوع می‌تواند به عنوان مثال در اعتیاد و رفتارهای خود تخریب گر دیده شود. نیاز به فرار از احساس شرم عموماً در ابتدا چنین اجبارهایی را فعال می کند، تسلیم آن ها شدن شرمِ بیشتری را بر می انگیرد، که به نوبه خود احساس شرم را تایید می کند و منجر به “پیش بینی خود واقعیت بخشی” (گاه رخ دادن چیزی را نه نتیجه روند طبیعی، بلکه نتیجه تلقین آن موضوع به خود یا نتیجه انتظارات قبلی فرد می‌دانند.) می شود که به طور ناخودآگاه درست همان چیزی است که مورد نیاز بوده است.

ژان پل سارتر مثالی از مردی می‌زند که از سوراخ کلید به درون اتاق سرک می‌کشد. ناگهان احساس می‌کند که صدای پا می‌شنود و فردی به درِ اتاق نزدیک می‌شود. صدای پای طرف مقابل، او را از فردی که در حال «نگاه کردن» بود، به فردی تبدیل می‌کند که در حال «نگاه شدن» است و در نتیجه از چشم‌چرانی خود شرمنده می‌شود. با اینکه هنوز کسی او را ندیده، او شرمنده می‌شود. به عقیده سارتر او شرمنده است، چراکه در حالتی است که گویی در معرض دیده شدن قرار گرفته است. شاید به همین خاطر باشد که زمانی که فرد دیگری در موقعیت شرم‌آور قرار می‌گیرد، ما هم شرمنده می‌شویم و روی خود را برمی‌گردانیم یا آنجا را ترک می‌کنیم.
به نظر می‌رسد که اولین واکنش فرد در نتیجه احساس شرم، «پنهان شدن» است. این تمایل به پنهان کردن خود می‌تواند به صورت ذهنی یا جسمانی‌ باشد. از منظر جسمانی، فرد خود را از دید دیگران پنهان می‌کند و سعی می‌کند دیگران او را نبینند و از نظر ذهنی، زمانی که محتوای شرم‌آور آنقدر سنگین است که فرد حتی در تنهایی‌اش هم نمی‌تواند به آن اجازه بروز بدهد، سرکوبش می‌کند و از به آگاهی درآمدن آن جلوگیری می‌کند. گویی که فرد در خود، یک «دیگری» را حمل می‌کند و نمی‌خواهد که او ضعف‌ها و شرم‌هایش را ببیند. در واقع شرم با بخشی از «خود خصوصیِ ما» پیوند خورده که دیگر خصوصی نیست و تبدیل به «خودِ برهنه» می‌شود. بنابراین ما می‌خواهیم بر این برهنگی روانی پرده‌ای بپوشانیم.

شرم آسیب زننده: چه چیزی سبب شرم عمیقی می شود که در بزرگسالی پابرجا می ماند ؟ “شرم عمیق” (کوزولینو 2020) یا “شرم سمی” – اصطلاحی که توسط سیلوین تامکینز درست شد- از تجارب نامساعد در کودکی یا رویدادهای تروماتیکِ بعد از آن نشات می گیرد که حس ِغیر دوست داشتنی، بی ارزش و بَد بودن را درونی سازی می کند. این شرم در بزرگسالی پایدار می ماند، اغلب به شکل گسسته، وقتی احساسات مشابهی برانگیخته می شود در مدار خود ظهور پیدا می کند.

شرمنده کردن چیست؟
شرمسار کردن کودکان، شرم به وجود می آورد. شرمسار کردن در جوی رخ می دهد که کودکان احساسِ طرد شدن می کنند. شرمسار کردن به معنی انتقال این پیام به صورت مستقیم یا غیر مستقیم: “مشکل شما چیست (دردت چیه) ؟”– کودکان را منکوب کردن و انتقاد از آن ها است. این پیام می تواند به شکل های مختلف منتقل شود، اغلب غیر عمدی، در جوی که ناملایم، کنترل کننده یا قضاوت کننده است. این رویکرد با شیوه فرزند پروریِ اقتدارگرا سازگار است. همچنین شرم می تواند توسطِ سوء استفاده های فیزیکی، جنسی و سایرِ سوء استفاده های احساسی به وجود آید، همچنین فقدان پاسخ دهی عاطفی (قابلیت فرد در بیان احساسات خود به صورت باز و آزاد)، قطع ارتباط و ترک شدن که توسط کودکان به عنوان عدم پذیرفته شدن و تخریب کامل روانی تجربه می شود (کوزولینو ۲۰۲۰).

چهار دسته‌بندی برای رفتار شرم‌آور
طبق کتاب دانشگاهی شرم که توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است، نویسندگان چهار دسته مختلف رفتارهای شرم‌آور را شناسایی کرده‌اند:
۱.پاسخ آتشین و خشم‌آلود
۲. رفتارهای کنار آمدن با شرم و یا پنهان کردن آنها
۳. رفتارهای ایمنی‌جویی برای جلوگیری از شرمندگی
۴. رفتارهایی برای جبران شرم
۱.پاسخ آتشین و خشم‌آلود اینها کارهایی است که شما هنگام احساس شرم و حالت دفاعی انجام می‌دهید، مانند عصبانیت شدید یا حمله به طرف مقابل برای اینکه توجه را از خود منحرف کنید. پاسخ آتشین و خشم‌آلود معمولاً یک واکنش تکانشی است.
۲. رفتارهای کنار آمدن با شرم و یا پنهان کردن آنها اینها ممکن است مواردی مانند احساس کوچک بودن خود، تلاش برای جلوگیری از قرار گرفتن در مرکز توجه، یا عدم اشتراک عقاید یا احساسات شما باشد. پنهان کردن خود روشی برای محافظت از خود است.
۳. رفتارهای ایمنی‌جویی برای جلوگیری از شرمندگی این رفتارها ممکن است مواردی مانند عذرخواهی، گریه، یا جلوگیری از درگیری باشد. افرادی که تمایل به احساساتی بودن دارند یا از درگیری اجتناب می‌کنند، ممکن است بیشتر رفتارهای ایمنی‌جویی داشته باشند.
۴. رفتارهایی برای جبران شرم این رفتارها ممکن است شامل مواردی مانند انجام کارهایی برای تسکین خود یا عذرخواهی از دیگران باشد. به عنوان مثال، اگر یک سالگرد مهم را فراموش کرده باشید، ممکن است به خود بگویید که چیزهای زیادی در ذهن خود دارید، یا برای نشان دادن پشیمانی خود دست به اقدامی بزنید.

جنسیت
بروز احساس شرم در مردان و زنان متفاوت است به طوری که شرم در زنان هنگامی ایجاد میشود که تکالیف و وظایفی که جامعه و خانواده بر عهده آنها نهاده را نتوانند انجام دهند مثل نقش مادری- خانه داری و…. و در نهایت بابت این ضعف ها در زنان خشم از خود ایجاد میشود . بنابر این زنان عموما شرم را به صورت غم از خود تجربه میکنند مردان عموما باایجاد احساس ضعف به بی ارزشی و شرم دچار می‌شوند و این در مردان خشم از دیگران را ایجاد میکند مثلا اگر مردی به خاطر ارتباط زیاد و غیر معقول با زنان سرزنش شود باعث ایجاد احساس شرم در او نمی‌شود بلکه به او احساس قدرت میدهد اما اگربابت عدم قدرت سرزنش شوند دچار احساس شرم می‌شوند. ازآنجایی که رابطه داشتن به معنی نزدیک شدن به کسی است که دوستش داریم پس با احساس شرم در تضاد است چون شرم باعث ایجاد فاصله و جدایی می‌شود.

احساس شرم در مقابل احساس گناه
در حالی که شرم اغلب با احساس گناه اشتباه گرفته می‌شود، اما آنها در واقع دو چیز جداگانه هستند. احساس گناه به طور کلی در مورد چیزی است که شما انجام داده‌اید. همچنین اشاره به کاری است که شما اشتباه انجام داده‌اید یا رفتاری است که از آن احساس بدی دارید.

از طرف دیگر، شرم به چیزی در مورد شخصیت شما یا اینکه به عنوان یک شخص چه کسی هستید اشاره دارد که معتقدید غیرقابل قبول است. شرم این نیست که کار اشتباهی انجام داده باشید. شرم احساسی است که شما هنگام درک اینکه به اندازه کافی خوب نیستید تجربه می‌کنید. به عبارت دیگر، احساس گناه در مورد انجام کارهای اشتباه است، در حالی که احساس شرم به خاطر اشتباه بودن به عنوان یک شخص است. اگر بتوانید یاد بگیرید که گناه خود را از شرمتان جدا کنید، یکی از اولین گام‌های حرکت به سوی کاهش شرم را برداشته‌اید.

تفاوت شرم و احساس گناه
در زبان روزمره، اصطلاحات «شرم» و «احساس گناه» غالباً به جای یکدیگر برای توصیف احساساتی استفاده می‌شوند که مضر تلقی می‌شوند و بهتر است از آن‌ها دوری کرد. با این حال تحقیقات زیادی نشان داده است که شرم و گناه، احساسات متمایزی هستند و پیامدهای متفاوتی با خود به همراه دارند. (برای مثال لانسکی، ۲۰۰۵؛ لوئیس، ۱۹۷۱؛ پیرز و سینگر، ۱۹۵۳؛ پولور، ۱۹۹۹).

ما در اصل چیزی به اسم عذاب وجدان در روانشناسی نداریم. بهتر است به این احساس بگوییم «احساس گناه». ولی ولی به طور عامیانه آن را عذاب وجدان هم می نامیم. در هر صورت فرق زیادی بین احساس گناه و عذاب وجدان نیست. این یک احساس است که باعث فرسایش روح و روان ما می شود، بنابراین باید به فکر درمان آن باشیم.

«شرم زمزمه می‌کند که من آدم بدی هستم»
تریسی کاب، مشاور متخصص در ایالت جورجیا می‌گوید: شرم در چیزهایی ظاهر می‌شود که مراجعین به‌صورت مکرر آن را یک نقص شخصیتی و نقطه ضعف قلمداد کرده و قادر نیستند فردیت خود را از رفتار و عمل خود جدا سازند.

«احساس گناه زمزمه می‌کند که من کار بدی انجام داده‌ام»
کاب اضافه می‌کند که مراجعینی که بااحساس گناه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌توانند اشتباه خود را ببینند و نقش خود را در این ارزیابی کرده و بپذیرند درنتیجه این پذیرش، میزان خودسرانشی آن‌ها به طرز قابل‌توجهی کاهش‌یافته و افراد آن را یک نقطه‌ضعف با نقص نمی‌پندارند.

تفاوت این احساس با احساس گناه
در همین است که احساس گناه بار مسیولیت بر عهده من میگذارد و باعث میشود من فکر کنم که کاری کردم و یا رفتاری که من داشتم بد بود و پسندیده نبود و بیشتر یک رفتار یا عمل خاص مورد هدف است نه کل شخصیت و ابعاد وجودی من

احساس شرم —-> حمله به شخصیت خود —-> احساس بی ارزشی و بد بودن —-> غمگین شدن
احساس گناه –> حمله به رفتار یا عمل خود–> احساس بد پشیمانی بابت رفتار و عمل انجام شده —-> خشم از خود

ما معمولا هنگامی که احساس شرم داریم نسبت به مسئله ای بابت شرم خود نیز شرمگین میشویم و این باعث ایجاد غم میشود.
ساده‌ترین راه برای درک تمایز بین شرم و گناه، به خاطر سپردن این نکته است که احساس گناه حاصل عمل و احساس شرم نتیجه خود سرزنشی و برگرفته از شخصیت است. نتایج حاصل از تحقیقات نشان می‌دهد که شرم که شرم بر شکاف دردناکی بین فردی که هستید و «خود ایده آلی» که اغلب بر اساس انتظارات جامعه شکل می‌گیرد تأثیر می‌گذارد.

در شرم فرد میگوید: “من آدم بدی هستم” در حالی که در احساس گناه میگوید: “من کار بدی انجام داده ام”. در احساس گناه چنانچه سعی به همدلی و جبران خسارت داشته باشیم و اقدامی برای حل مشکالتی که خود مسئول آن بوده ایم انجام دهیم، میتوانیم شاهد تاثیرات مفید و موثر ی باشیم اما شرم با طیف وسیعی از رنج های انسانی مرتبط است از جمله: (اضطراب، افسردگی، سوء مصرف مواد، سرزنش، قلدری، خودکشی و خشونت نسبت به عزیزان و غریبه ها )کمتر شناخته شده ترین پیامد شرم، ارتباط آن با خشونت میباشد.

5 1 رای
امتیاز به مطلب
دنبال کردن نظرات
اطلاع از
0 نظر
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پربیننده امروز
آخرین مطالب
0
خوش‌حال می‌شیم نظرتون رو درباره این مطلب بدونیمx